باسپاس ازشمابازدیدکننده گرامی برای توجه به این مطلب...
الف ـ عامل سياسي ـ اجتماعي : به نوشتة جان نالس:
"اثر مستقيم فتوحات مسلمانان يك نتيجة عمده به بار آورد ؛ يعني كليسا را به دو قسمت تجزيه كرد. امپراتور ائو سوم، در قسطنطنيه، پس از آن كه لشكر مجاهدين عرب را در كنار يوسفور شكست فاحش داد، براي جلوگيري از خطر نفوذ تعاليم اسلام به بعضي اصطلاحات مذهبي مصمم شد و از اين سبب پاپ گرگوريوس دوم را ناراضي ساخت .
امپراتور ملاحظه نمود كه اسلاميان و حتي بعضي از خود مسيحيان كليسا را در معرف انتقاد قرار دادهاند و احترام به حد پرستش را كه نسبت به تصاوير و تماثيل مقدس در نمازخانهها معمول ميشود، نوعي از بت پرستي ميشمارند. از اين رو در سال 726 ميلادي فرماني صادر كرد و نصب تصاوير را در كليساها قدغن فرمود. اين اولين قدمي است كه در طريقة صورت شكني در عالم مسيحيت به ظهور پيوست، ولي اين عمل واكنش شديدي، هم در مشرق و هم در مغرب، به وجود آورد. در مشرق امپراتور با نيروي نظامي فرمان خود را اجرا كرد، ولي در شهر رم به واسطة بعد مسافت از اجرا و حكم قيصر سرباز زدند و پاپ جلسة شوراي مذهبي تشكيل داد و فتوايي صادر كرد كه هر كس بر خلاف احترام صورت و تمثال، در كليسا باشد، از جرگة اهل ايمان خارج است و در حقيقت پاپ امپراتور را تكفير كرد. امپراتور در برابر اين عمل براي تنبيه پاپ ناحية سيسيل در جنوب ايتاليا را از حوزة حكومت پاپ خارج ساخت و تحت امر بطرك[35] يونان قرارداد. شمال ايتاليا در آن وقت به تصرف قبايل "لومبارد" درآمده بود و آنها تهية حمله و فتح شهر رم را ميديدند. از اين رو پاپ وضع مشكل و خطرناكي پيدا كرد و ناگزير از شارل مارتر كه در فرانسه لشكر اسلام را شكست داده و شهرت و قدرتي عظيم پيدا كرده بود، استمرار جست... اين پادشاه، شارلماني، كه نسبت به كليسا نهايت احترام را رعايت ميكرد، اول سال 800 ميلاديژ به رم آمد و در روز عيد ميلاد مسيح، پاپ لئوسوم تاج امپراتوري را بر سر او نهاده و از آن پس امپراتور مقدس اعلام گرديد. اين واقعه در حقيقت آغاز انفصال عالم مسيحيت به دو قسمت بود، و چند سال بعد از آن امپراتور روم شرقي (قسطنطنيه) ملقب به لئو پنجم اين لقب "مقدس" را براي شارلماني شناخت و از آن زمان رسماً امپراتوري روم (و با لمال كليساي رم) به دو قسمت شرقي و غربي منقسم گرديد."
ب ـ عامل اعتقادي: جان پس دربارة اختلافات اعتقادي بين عالمان كليسا مينويسد:
"آوگوستينوس اصلي را تعليم داد كه روح القدس هم از آب و هم از دين متساويا منبعث ميشود. در سال 589 ميلادي شورايي از زعماي كليسا در اسپانيا تشكيل گرديد و متن اين اصل را در اعتقاد نامة آتاناسيوسي تحت عنوان و كلمة "فيليوك"؛ يعني ابن گنجانيدند و اضافه كردن. متكلمان و لاهوتيان كليساي شرق بر اين عمل اعتراض كردند و گفتند: الحاق اين كلمه به معناي نفي مصدريت مطلق از ذات باري تعالي است و در حقيت انكار قدرت كامل الاهي ميباشد، ولي پيشوايان كليساي غرب در مبدأ "فيليوك" همچنان ايستادگي نمودند. اين كشمكش كلامي چندين قرن بين دو كليسا معركه و جدالي شديد بر پا ساخت تا آن كه عاقبت در سال 876 شورايي از روحانيان در شهر قسطنطنيه تشكيل شد، و پاپ را به دو دليل، يكي فعاليت سياسي و ديگر علاقهمندي به اصل فيليوك، محكوم به خطا ساخت. اين فتوا در واقع حق حكومت مطلق بر كليسا را از پاپ سلب كرد. بالاخره جدايي و انفصال نهايي قطعي بين دو كليسا در سال 1054 ميلادي به وقوع پيوست. در آن سال پاپ روم بطرك قسطنطنيه را تكفير كرد. بطرك نيز پاپ را ملحه دانست و از آن سال دو شاخة كليساي كاتوليك (و ارتدوكس) هر يك راه ديگري براي خود پيش گرفتند و استقلال يافتند".[36]
تفاوت بين ارتدوكس و كاتوليكها: مسيحيان به تثليث معتقدند (اب، ابن و روح القدس)
* از نظر ارتدوكس روح القدس ناشي از پدر است، اما كاتوليكها ميگويند: ناشي از پسر است.[37]
* كاتوليكها برزخ، برائت از گمراهي و عدم امكان اشتباه پاس را قبول دارند، ولي ارتدوكسها قبول ندارند .
* روحانيان ارتدوكسها ازدواج را بر خود حرام نميدانند، ولي روحانيان كاتوليك حرام ميدانند.
* زبان مقدس نزد ارتدوكسها زبان يوناني است و مراسم عبادي را به اين زبان به جا ميآورند. ولي كاتوليكها به زبان لاتيني .
* رئيس روحاني فرقة ارتدوكس را بطريق"(خليفه)وليرئيس رقةكاتوليكهارا"پاپ"خو انند.
* شكل كليساهاي ارتدوكس چهار گوش است و در دو سطح قرار دارد. قسمت مرتفع آن محل اولياي دين و به منزلة آسمان و قسمت پايين محل اجتماع پيروان و به منزلة زمين است، ولي در كليساهاي كاتوليك اين ويژگي وجود ندارد.[38]
* در كليساهاي ارتدوكس تصاوير عيسي و مريم و قديسيان نقش بسته است و نزد اين فرقه مقدسند، اما در كليساهاي كاتوليك از اينها خبري نيست و مقدس نيستند.[39]
پروتستان : پروتستان به معناي معترض است. كليساي پروتستان به جهت اعتراض به عملكرد ناصواب متصديان كليساهاي كاتوليك از جمله خريد و فروش گناه و بهشت و عفونامههاي پدران روحاني، به وجود آمد. توماس ميشل كه خود كشيش مسيحي معاصر است در اين باره مينويسد: "در حالي كه بسياري از كارگزاران كليسا مردم را به اصلاح دين فرا ميخواندند، جريان بخششنامهها مانند توپ صدا كرد، و ايجاد شكاف در كليساي غربي را قطعي نمود. قضيه از اين قرار بود كه شماري از واعظان پرشور مناطق مختلف، اروپا را زير پا گذاشتند و در همه جا اعلام كردند كه هر مؤمني ميتواند با پرداخت مقداري پول به كليسا خود را از مجازات باز خريد كند و نجات دهد. در اين هنگام "مارتين لوتر" (م. 1546) قيام كرد و در سال 1517 اعلاميهاي مشتمل بر 95 مادة پيشنهادي انتشار داد. برخي از پيشنهادهاي او از نظر ايمان كاتوليك مردود و غير قابل قبول بود، ولي چيزهاي تازهاي نيز ميان آنها وجود داشت، از جمله:
ـ نجات فقط از راه ايمان به دست ميآيد.
ـ كتاب مقدس تنها منبع ايمان مسيحي است .
ـ نبايد معتقد بود كه عشاي رباني قرباني است .
ـ رهبانيت و نذر كردن براي آن باطل است .
ـ افراد غير روحاني بايد نقش مهمتري در مراسم عبادي و رهبري ديني داشته باشند.
ـ كليساهاي محلي بايد از كليساي روح مستقل شوند...
ـ رد برخي از اعمال كاتوليكي مانند اعتراف به گناه .
ـ بايد با كارهاي غير قانوني مانند "بخشش نامهها" و فروش مناصب روحاني برخورد شود.
لوتر درصدد بود كليسا را طبق تعاليم اصلي كتاب مقدس اصلاح كند (و به اين دليل نهضت وي را "اصلاح انجيلي" ناميدهاند).[40]
تفاوت بين پروتستان و كاتوليكها:
* پروتستانهاباقدرتالهي اپمخالفتميكنندوبرخلا ف آنان براي پاپ عصمت قائل نيستند .
* در امور تشكيلات كليسا دموكراسي را رعايت ميكنند.
* برخلاف كاتوليكها ميگويند: مؤمنان براي ارتباط با خدا احتياج به روحانيان ندارند.
* كشيشان فرقة پروتستان ازدواج را بر خود حرام نميدانند؛ به خلاف كاتوليكها .
* اعتراف به گناه نزد پروتستانها واجب نيست .
* اساس شريعت نزد پروتستانها كتاب موركس است، نه بيانيههاي كليسا، ولي نزد كاتوليكها شريعت از بيانيههاي شورايها و فتاواي روحانيان نيز اخذ ميشود.
* اينها به برزخ عقيده ندارند، نيز به باكره بودن حضرت مريم معتقد نيستند.[41]
[35] به رئيس و روحاني فرقة ارتدوكس، بطرك يا بطريق گفته مي شود؛ از آن در فارسي به خليفه (شوري سر خليفه گري) ياد مي گردد.
[36] همان، ص 647.
[37] تاريخ اديان و مذاهب جهان، مبلغي، عبدالله، ج 2، ص 784.
[38] همان، ص 790.
[39] جان ناس، همان،ص 649.
[40] توماس ميشل، كلام مسيحي، مترجم حسين توفيقي، ص 108 و 109.
[41] مبلغي، همان، ص 792و
:: موضوعات مرتبط:
مسیح در یک نگاه... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0